سکوت فشرده میشود در ژرفای یکی سنگ
دایره های شکسته فرو بسته اند وجهان لرزان
جنگ ها پرنده ها خانه ها شهرها قطارها جنگل ها
موجی که باز می گوید پرسش دریا را
دالان بی پایان سپیده دمان
جمله گی در میرسد به سنگ گردوی آسمان
یکی گواه گوهرین سنگ گردناک گذر گاه
پدرو را می شناسدو نیاکان اش را
آبی را می شناسد که میلاد وی از وست
او کلام گنگ زمین است
هیچ نمی گوید زان روی که وارث
سکوت قدیم و دریای بی حراک و خاک تهی ست
سنگ بدان جا بود پیش از باد
پیش از انسان پیش از سپیده دمان
نخستین جنبش اش نخستین موسیقی رودخانه بود
:: برچسبها:
سخنان بزرگان,